سلول‌های گلیا : تفاوت نورون‌ها با سلول‌های گلیا چیست؟

سلول‌های گلیا

مغز را چیزی فراتر از نورون‌ها تشکیل می‌دهد. سلول‌های گلیا از نورون‌های متعددی حمایت و محافظت می‌کنند.

علاوه بر این به حفظ هموستاز کمک می‌کند و میلین‌ها را تشکیل می‌دهد. اگرچه حدود ۸۶-۱۰۰ میلیارد نورون در مغز ما وجود دارد؛ اما فراوانی  سلول‌های گیال از نورون‌ها نیز بیشتر است.

در نتیجه سلول‌های گلیا فراوان‌ترین سلول در سیستم عصبی مرکزی به شمار می‌آیند.

دانشمندی به نام رودولوف ویرچو که یک زیست شناس آلمانی بود، سلول‌های گلیا را در سال ۱۸۵۶ کشف کرد. ویرچو درحالی که به دنبال همبند در مغز بود به ماده مرتبط با نورون‌ها را پی برد.

نام این ماده در آلمانی nervenkitt و در یونانی neuroglial است که هر دو در زبان فارسی به چسب عصبی ترجمه می‌شوند.

این امر به‌مرورزمان مشخص شد که سلول‌های گلیا به عنوان چسپ برای نورون‌ها عمل می‌کنند و نقشی غیرفعال در نورون‌های مغز دارند.

بعضی از محققان پیشنهاد کردند که سلول‌های گلیا باعث تغذیه نورون‌ها می‌شوند. در حالی که بعضی دیگر معتقد هستند که ممکن است عایق‌هایی برای عملکرد الکتریکی نورون‌ها باشند.

اکنون محققان و دانشمندان درک کامل‌تری از نقش گلیا در مغز دارند و آن‌ها عملکردهای مهمی را برای حفظ مغز و نواحی محیطی انجام می‌دهند.

 در این مطلب از مجله تخصصی برین مگ قصد داریم درباره سلول‌های گلیا با شما صحبت کنیم.

سلول‌های گلیا

گلیا (قلویان) یا سلول‌های گلیال (گلیا سلول‌ها)، سلول‌هایی هستند که در سیستم عصبی موجودند. این سلول‌ها در کنار نورون‌ها قرار می‌گیرند و وظیفه حفاظت و حمایت از نورون‌ها را بر عهده دارند.

آن‌ها به طور فعال در تغذیه و تعمیر نورون‌ها شرکت می‌کنند و مواد مغذی را به آن‌ها منتقل می‌کنند. همچنین، گلیا سلول‌ها در تشکیل و حفظ عملکرد مغز نقش مهمی دارند.

گلیا سلول‌ها همچنین در حفظ عملکرد محیط زیستی نورون‌ها نیز نقش دارند. به عبارت دیگر، آن‌ها در حفظ عملکرد صحیح عصبی و پشتیبانی از یک سیستم عصبی مهم هستند.

. با توجه به آن‌ها، تحقیقات بیشتر به منظور درک بهتر عملکرد سلول‌ها و اختلالات مرتبط با آن‌ها در سیستم عصبی انجام می‌شود.

همچنین نوعی سلول هستند که از نورون‌ها محافظت فیزیکی  شیمیایی می‌کنند. سلول‌های گلیا در سیستم عصبی مرکزی نیز قرار دارند و گاهی اوقات به چسب سیستم عصبی یا نوروگلیا نا نامیده‌شوند.

انواع مختلفی از سلول‌های گلیا وجود دارد که شامل موارد زیر است:

وظیفه اصلی سلول‌های گلیا محافظت و حمایت از نوع دیگری سلول مغزی به نام نورون است.

تفاوت نورون‌ها با سلول‌های گلیا چیست؟

نورون‌ها و سلول‌های گلیال دو نوع متمایز از سلول‌ها هستند که سیستم عصبی را تشکیل می‌دهند. در حالی که نورون‌ها مسئول انتقال اطلاعات از طریق سیگنال‌های الکتریکی و شیمیایی هستند.

سلول‌های گلیال از نورون‌ها پشتیبانی و نگهداری می‌کنند. در اینجا چند تفاوت کلیدی بین نورون‌ها و سلول‌های گلیال وجود دارد:

عملکرد: نورون‌ها سلول‌های تخصصی هستند که اطلاعات را به شکل تکانه‌های الکتریکی دریافت، پردازش و انتقال می‌دهند. آنها مسئول عملکردهای مختلفی از جمله ادراک حسی، کنترل حرکتی و فرایندهای شناختی هستند. 

از طرف دیگر سلول‌های گلیال نقش حمایتی دارند و به نورون‌ها در عملکرد آنها کمک می‌کنند. 

آنها حمایت ساختاری می‌کنند، ترکیب شیمیایی سیستم عصبی را تنظیم می‌کنند و در کارهایی مانند تأمین مواد مغذی، حذف مواد زائد و دفاع ایمنی شرکت می‌کنند.

ساختار: نورون‌ها ساختار منحصر به فردی دارند که از یک جسم سلولی، دندریت و یک آکسون تشکیل شده است. بدن سلولی شامل هسته و سایر اجزای سلولی است، در حالی که دندریت‌ها سیگنال‌هایی را از نورون‌های دیگر دریافت می‌کنند و آنها را به سمت بدن سلولی منتقل می‌کنند.

 آکسون نیز به نوبه خود سیگنال‌هایی را از بدن سلولی به سایر نورون‌ها یا سلول‌های هدف می‌برد. سلول‌های گلیال بسته به نوع آنها شکل و ساختار متفاوتی دارند. به‌عنوان‌مثال، آستروسیت‌ها دارای پسوندهای ستاره‌ای شکل، الیگودندروسیت‌ها دارای فرایندهای انشعاب هستند و میکروگلیاها دارای ساختارهای کوچک و متحرک هستند.

سیگنال‌دهی الکتریکی: نورون‌ها سلول‌های تحریک‌پذیری هستند که پتانسیل‌های عمل را تولید می‌کنند که تکانه‌های الکتریکی هستند که در امتداد آکسون‌هایشان حرکت می‌کنند و امکان انتقال سیگنال را فراهم می‌کنند. 

سلول‌های گلیال، بااین‌حال، سیگنال‌های الکتریکی را مانند نورون‌ها تولید یا منتقل نمی‌کنند. در عوض، آن‌ها محیط خارج سلولی نورون‌ها را تعدیل می‌کنند تا از عملکرد مناسب آن‌ها پشتیبانی کنند.

اعداد: تعداد نورون‌ها معمولاً کمتر از سلول‌های گلیال در سیستم عصبی است.

تعداد سلول‌های گلیال به میزان قابل توجهی از نورون‌ها بیشتر است.

همچنین تخمین زده می‌شود که حدود ۹۰ درصد از سلول‌های مغز انسان را تشکیل می‌دهند.

در حالی که نورون‌ها برای پردازش و انتقال اطلاعات بسیار مهم هستند، سلول‌های گلیال عملکردهای پشتیبانی و نگهداری ضروری را ارائه می‌دهند. هر دو نوع سلول با هم کار می‌کنند تا از عملکرد صحیح سیستم عصبی اطمینان حاصل کنند و نقش‌های حیاتی در سلامت و عملکرد کلی مغز ایفا کنند.

سلول‌های گلیا

انواع سلول‌های گلیا چیست؟

انواع مختلفی از سلول‌های گلیا وجود دارد که هرکدام نقش خاصی را در سیستم عصبی مرکزی و (CNS) که مغز و اعصاب و ستون فقرات شما را تشکیل می‌دهد را ایفا می‌کنند

پنج نوع از سلول‌های گلیال شامل موارد زیر است:

  • آستروسیت‌ها
  • الیگودندروسیت‌ها
  • میکرو گلیا
  • سلول‌ها اپندیمال
  • گلیا رادیال
 

شما همچنین سلول‌های گلیال را  در سیستم عصبی محیطی  خود دارید که عبارتند از:

  • شوان سلول‌ها
  • سلول‌های ماهواره‌ای
 

در ادامه به بررسی هر کدام از این انواع  سلول‌های گلیا می‌پردازیم:

  • آستروسیت‌ها

آستروسیت‌ها نوعی سلول گلیال هستند که در سیستم عصبی مرکزی (CNS) یافت می‌شوند و از نورون‌ها حمایت و محافظت می‌کنند. آنها سلول‌های ستاره‌ای شکل با فرایندهای متعددی هستند که به سمت بیرون گسترش می‌یابند و با رگ‌های خونی و نورون‌ها تماس برقرار می‌کنند. 

آستروسیت‌ها نقش مهمی در حفظ سلامت و عملکرد CNS از جمله تنظیم محیط شیمیایی اطراف نورون‌ها، تأمین مواد مغذی به نورون‌ها و ترمیم آسیب به سیستم عصبی دارند. 

آنها همچنین در تشکیل و نگهداری سیناپس‌ها، ارتباطات بین نورون‌ها که امکان ارتباط در مغز را فراهم می‌کند، نقش دارند.

در اینجا برخی از ویژگی‌ها و نقش‌های مهم آستروسیت‌ها اشاره می‌کنیم:

پشتیبانی ساختاری: آستروسیت‌ها با تشکیل شبکه‌ای از فرایندهایی که نورون‌ها را احاطه می‌کنند، پشتیبانی ساختاری می‌کنند و چارچوبی به نام «آستروسیتی سی سیتیوم» ایجاد می‌کنند. این شبکه به تثبیت و سازماندهی نورون‌ها کمک می‌کند و یکپارچگی ساختاری CNS را حفظ می‌کند.

 

جذب و بازیافت انتقال‌دهنده‌های عصبی: آستروسیت‌ها دارای حامل‌های غشایی تخصصی هستند که به طور فعال انتقال‌دهنده‌های عصبی مانند گلوتامات را از شکاف سیناپسی حذف می‌کنند. 

این جذب از فعال شدن بیش از حد نورون‌ها جلوگیری می‌کند و به حفظ تعادل مناسب انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز کمک می‌کند. سپس آستروسیت‌ها این انتقال‌دهنده‌های عصبی را متابولیزه و بازیافت می‌کنند.

 سد خونی – مغزی: آستروسیت‌ها نقش مهمی در حفظ یکپارچگی سد خونی مغزی (BBB) دارند، که یک سد بسیار انتخابی است که گردش خون را از بافت مغز جدا می‌کند.

 آستروسیت‌ها با تعامل با سلول‌های اندوتلیال و ترویج تشکیل اتصالات محکم به تنظیم نفوذپذیری BBB کمک می‌کنند، بنابراین از ورود مواد بالقوه مضر به مغز جلوگیری می‌کنند.

 مواد مغذی و حمایت متابولیک: آستروسیت‌ها در تنظیم تأمین مواد مغذی به نورون‌ها نقش دارند. آنها بسترهای انرژی مانند گلوکز و لاکتات را برای نورون‌ها ذخیره و تأمین می‌کنند. 
 

آنها همچنین در تنظیم جریان خون موضعی از طریق مکانیزمی به نام جفت شدن عصبی عروقی نقش دارند و اطمینان حاصل می‌کنند که نورون‌ها اکسیژن و مواد مغذی کافی را دریافت می‌کنند.

سیگنال دهی و ارتباط کلسیم: آستروسیت‌ها می‌توانند با سایر آستروسیت‌ها، نورون‌ها و رگ‌های خونی از طریق شبکه‌های پیام رسانی پیچیده کلسیم ارتباط برقرار کنند.
 

تغییرات در سطح کلسیم در آستروسیت‌ها می‌تواند منجر به آزاد شدن مولکول‌های سیگنال‌دهنده مانند گلیوترانسمیترها شود که می‌توانند فعالیت عصبی و تنظیم جریان خون را تعدیل کنند.

 ترمیم و تشکیل اسکار: در صورت آسیب یا آسیب به CNS، آستروسیت ها با تشکیل یک بافت اسکار پاسخ می‌دهند که به محدود کردن گسترش آسیب کمک می‌کند و به روند ترمیم کمک می کند.

 در حالی که تشکیل اسکار می تواند اثرات مثبت و منفی داشته باشد، نقش آستروسیت ها در بهبود زخم و ترمیم بافت بسیار مهم است.

سلول‌های گلیا
  • الیگودندروسیت‌ها

الیگودندروسیت‌ها نوع دیگری از سلول‌های گلیال هستند که در سیستم عصبی مرکزی (CNS) یافت می‌شوند. 

عملکرد اصلی آنها تولید ماده‌ای به نام میلین است که یک غلاف محافظ در اطراف آکسون‌های عصبی تشکیل می‌دهد.

 الیگودندروسیت‌ها در انتقال سریع و کارآمد سیگنال‌های الکتریکی در امتداد آکسون‌ها نقش حیاتی دارند. 

در اینجا برخی از ویژگی‌ها و نقش‌های کلیدی الیگودندروسیت‌ها آورده شده است:

میلیناسیون: وظیفه اصلی الیگودندروسیت‌ها تولید و حفظ میلین است، ماده‌ای چرب که دور آکسون‌ها می‌پیچد.

 میلین به عنوان یک لایه عایق عمل می‌کند که سرعت و کارایی هدایت سیگنال الکتریکی را در امتداد آکسون‌ها افزایش می‌دهد. این فرایند برای عملکرد صحیح سیستم عصبی بسیار مهم است.

میلیناسیون آکسون چندگانه: برخلاف سلول‌های شوان در سیستم عصبی محیطی که در آن یک سلول یک آکسون واحد را میلین می‌کند، الیگودندروسیت‌ها در CNS می‌توانند آکسون‌های متعدد را میلین کنند. 

هر الیگودندروسیت می‌تواند بخش‌هایی از میلین را در اطراف چندین آکسون مجاور تشکیل دهد که درجه بالایی از اقتصاد فضایی و استفاده کارآمد از سلول‌های گلیال در CNS را امکان پذیر می‌کند.

گره‌های رانویر: الیگودندروسیت‌ها نقش مهمی در تشکیل و نگهداری گره‌های رانویر دارند که شکاف‌های کوچکی بین بخش‌های میلین در امتداد آکسون‌ها هستند. این گره‌ها برای هدایت شوری ضروری هستند، جایی که سیگنال الکتریکی از یک گره به گره دیگر می‌پرد و سرعت انتشار سیگنال را به شدت افزایش می‌دهد.

حمایت ساختاری: الیگودندروسیت‌ها از آکسون‌ها حمایت ساختاری می‌کنند و به حفظ سازمان و یکپارچگی آنها در CNS کمک می‌کنند. آنها شبکه‌ای در اطراف آکسون‌ها تشکیل می‌دهند و به ثبات کلی و هم ترازی مناسب رشته‌های عصبی کمک می‌کنند.

متابولیسم آکسون: الیگودندروسیت‌ها همچنین در حمایت از نیازهای متابولیکی آکسون‌ها نقش دارند. آنها مواد مغذی ضروری و بسترهای انرژی را به آکسون‌ها می‌رسانند و از عملکرد و نگهداری مناسب آنها اطمینان می‌دهند.

ترمیم و بازسازی: الیگودندروسیت‌ها توانایی پاسخ به آسیب و مشارکت در فرایندهای ترمیم و بازسازی در CNS را دارند. آنها می‌توانند میلین جدیدی برای جایگزینی میلین آسیب دیده یا از دست رفته تولید کنند و به بازیابی و بازسازی مدارهای عصبی کمک کنند.

اختلال عملکرد الیگودندروسیت‌ها و دمیلیناسیون، همان‌طور که در بیماری‌هایی مانند مولتیپل اسکلروزیس دیده می‌شود، می‌تواند منجر به اختلال در انتقال سیگنال و علائم مختلف عصبی شود؛ بنابراین، درک بیولوژی و عملکرد الیگودندروسیت‌ها برای رمزگشایی مکانیسم‌های اختلالات مرتبط با میلین و برای توسعه استراتژی‌های درمانی بالقوه بسیار مهم است.

سلول‌های گلیا
  • میکروگلیا

میکروگلیا نوع منحصر به فردی از سلول‌های ایمنی هستند که در سیستم عصبی مرکزی (CNS) یافت می‌شوند.

 آنها اغلب به عنوان “ماکروفاژهای ساکن” CNS شناخته می‌شوند، زیرا وظیفه اصلی آنها دفاع و محافظت از مغز و نخاع در برابر عفونت، آسیب و سایر شرایط مضر است.

 در اینجا برخی از ویژگی‌ها و نقش‌های کلیدی میکروگلیا آورده شده است:

پاسخ ایمنی: میکروگلیا اولین خط دفاعی در CNS است. آنها به طور مداوم محیط مغز را زیر نظر دارند و به سرعت به هر نشانه عفونت، التهاب یا آسیب بافت پاسخ می‌دهند. هنگامی که میکروگلیا فعال می‌شود، مولکول‌های التهابی و فاگوسیتوز (بلع و هضم) مواد مضر مانند پاتوژن‌ها، سلول‌های آسیب دیده و بقایای سلولی را آزاد می‌کند.

نظارت و نگهداری: میکروگلیا به طور مداوم CNS را بررسی می‌کند، سلامت و یکپارچگی سلول‌های عصبی و اتصالات آنها (سیناپس) را زیر نظر دارد. آنها نقش مهمی در حفظ هموستاز مغز، پاک‌سازی سلول‌های مرده، هرس بیش از حد سیناپس‌ها، و ارتقای بقای نورون‌ها و شکل پذیری سیناپسی دارند. 

تعدیل التهاب: میکروگلیا نقش دوگانه‌ای در التهاب دارد. در حالی که میکروگلیا برای شروع و تقویت پاسخ‌های التهابی برای مبارزه با عفونت یا آسیب مهم هستند، اما مکانیسم‌هایی برای رفع التهاب و جلوگیری از فعال شدن بیش از حد سیستم ایمنی که می‌تواند برای مغز مضر باشد، دارد.

ارتباط با نورون‌ها: میکروگلیا به طور فعال با نورون‌ها و سایر سلول‌های گلیال از جمله آستروسیت‌ها و الیگودندروسیت‌ها ارتباط برقرار می‌کند. آنها فرایندهای پیچیده‌ای دارند که می‌توانند به طور فعال با سیناپس‌ها تعامل داشته و عملکرد سیناپسی را ارتقا یا تعدیل کنند. میکروگلیا می‌تواند مولکول‌های سیگنالی به نام سیتوکین‌ها و کموکاین‌ها را آزاد کند تا بر فعالیت نورون‌ها تأثیر بگذارد و به تنظیم عملکرد مغز کمک کند.

محافظت و ترمیم عصبی: میکروگلیا نقش مهمی در محافظت و ترمیم عصبی در اختلالات مختلف مغز دارد. آنها به پاک‌سازی مواد سمی و مواد زائد که ممکن است در بیماری‌های عصبی انباشته می‌شوند کمک کنند. میکروگلیا همچنین می‌تواند ترمیم و بازسازی بافت را با ترویج جذب و فعال سازی انواع دیگر سلول‌ها در محل آسیب تسهیل کند.

رشد و هرس: در طول رشد مغز، میکروگلیا با حذف سیناپس‌ها و سلول‌های اضافی به پیکربندی مدار عصبی کمک می‌کند. این فرایند که به عنوان هرس سیناپسی شناخته می‌شود، ارتباطات عصبی را اصلاح و تقویت می‌کند و امکان سیم کشی مناسب و بلوغ عملکردی مغز را فراهم می‌کند.

درک عملکردها و پاسخ‌های میکروگلیا برای رمزگشایی مکانیسم‌های زمینه‌ای اختلالات عصبی و توسعه رویکردهای درمانی بالقوه ضروری است. محققان به طور فعال میکروگلیا را مطالعه می‌کنند تا بینش بیشتری در مورد نقش آنها در سلامت و بیماری به دست آورند.

  • سلول‌ها اپندیمال

سلول‌های اپاندیمال نوعی سلول گلیال هستند که در سیستم عصبی مرکزی (CNS) یافت می‌شوند که سیستم بطنی مغز و کانال مرکزی نخاع را می‌پوشانند.

آنها در تولید مایع مغزی نخاعی (CSF) نقش دارند و نشان داده شده است که به عنوان یک مخزن برای بازسازی عصبی عمل می‌کنند.

سلول‌های اپاندیمی سلول‌های انشعابی عصبی اپیتلیالی هستند که از سلول‌های عصبی اپیتلیال صفحه عصبی منشأ می‌گیرند و ناهمگنی را نشان می‌دهند، با حداقل سه نوع که در مکان‌های مختلف CNS قرار دارند.

آنها ابتدا به عنوان سلول‌های اپیتلیال تک پایه غیر متحرک متولد می‌شوند و سپس به عنوان سلول‌های متحرک چندشکلی در طی دو هفته اول پس از زایمان بالغ می‌شوند.

سطوح آپیکال آنها نیز با میکروویلی پوشیده شده است که CSF را جذب می‌کند. سلول‌های اپاندیمال نیز CSF تولید می‌کنند

ناهمگونی سلول‌های اپاندیمی به طور گسترده مورد بررسی قرار می‌گیرد، و انواع مختلفی از سلول‌های اپاندیمی با توجه به مکان‌های مختلف، مورفولوژی، نشانگرهای سطحی و عملکرد آنها وجود دارد.

 

سلول‌های گلیا
  • گلیارادیال

سلول‌های گلیال شعاعی نوعی از سلول‌های گلیال هستند که در سیستم عصبی مرکزی (CNS) تمام مهره‌دارانی که تا به امروز مورد مطالعه قرار گرفته‌اند، یافت می‌شوند.

آنها سلول‌های پیش ساز دوقطبی شکل هستند که مسئول تولید تمام نورون‌های قشر مغز هستند.

 گلیای شعاعی همچنین دودمان خاصی از گلیا را تولید می‌کند، از جمله آستروسیت‌ها و الیگودندروسیت‌ها

بدن سلولی آنها در ناحیه بطنی جنینی قرار دارد که در کنار سیستم بطنی در حال رشد قرار دارد.

در طول تکامل، نورون‌های تازه متولد شده از گلیای شعاعی به عنوان داربست استفاده می‌کنند و در امتداد رشته‌های گلیال شعاعی حرکت می‌کنند تا به مقصد نهایی خود برسند.

گلیاهای شعاعی دارای فرایندهای شعاعی طولانی هستند که مهم‌ترین عملکرد آنها را تسهیل می‌کند که  هدایت مهاجرت شعاعی نورون‌های نوزاد از ناحیه بطنی به مناطق گوشته است.

داده‌های اخیر نقش مهم دیگری را برای این سلول‌ها به عنوان پیش سازهای موجود در همه جا که نورون‌ها و گلیا را تولید می‌کنند و به عنوان عناصر کلیدی در الگوسازی و تمایز ناحیه خاص CNS نشان می‌دهد.

گلیاهای شعاعی به عنوان سلول‌های چندمنظوره درگیر در اکثر جنبه‌های رشد مغز ظاهر شده‌اند.

گلیای رادیال همچنین در ساختارهای سیستم عصبی مرکزی بزرگسالان یافت می‌شود که به عنوان پیش سازهای نوروژنیک در نگهداری طبیعی هموستاتیک و در پاسخ به آسیب عمل می‌کنند.

 

  • سلول‌های شوان

سلول‌های شوان نوعی سلول گلیال در سیستم عصبی محیطی (PNS) هستند و به نام کاشف آنها، تئودور شوان، نامگذاری می‌شوند.

در اینجا برخی از ویژگی‌ها و عملکردهای کلیدی سلول‌های شوان اشاره می‌کنیم:

 میلیناسیون: یکی از وظایف اصلی سلول‌های شوان میلین کردن آکسون‌ها در PNS است. میلین یک ماده چرب است که به دور آکسون‌ها می‌پیچد و یک غلاف محافظ را تشکیل می‌دهد.

 به افزایش سرعت و کارایی انتقال سیگنال عصبی کمک می‌کند. سلول‌های شوان چندین بار دور یک آکسون می‌پیچند تا غلاف میلین را تشکیل دهند.

 بسته‌های Remak: سلول‌های شوان نیز دسته‌هایی از آکسون‌های بدون میلین را تشکیل می‌دهند که به دسته‌های Remak معروف هستند.

 به جای میلین کردن آکسون‌های منفرد، یک سلول شوان منفرد می‌تواند آکسون‌های متعدد با قطر کوچک را در این بسته‌ها احاطه کرده و از آن پشتیبانی کند.

 از آکسون‌ها پشتیبانی ساختاری و عملکردی فراهم کند.

 بازسازی آکسون: سلول‌های شوان نقش مهمی در بازسازی اعصاب محیطی آسیبی دارند. پس از آسیب، نوارهایی از بونگنر را تشکیل می‌دهند که محیطی برای رشد ایجاد می‌کنند که آکسون‌های بازسازی‌کننده را هدایت و پشتیبانی می‌کند.

 سلول‌های شوان همچنین فاکتورهای رشد و مولکول‌های سیگنالی مختلفی تولید می‌کنند که باعث رشد و بازسازی آکسون می‌شوند.

 حمایت و تأمین مواد مغذی: سلول‌های شوان حمایت و تغذیه را برای آکسون‌ها در سیستم عصبی محیطی فراهم می‌کنند. آنها یک ریز محیط ایجاد می‌کنند که به حفظ سلامت و عملکرد صحیح آکسون‌ها کمک می‌کند.

 عملکردهای ایمنی: سلول‌های شوان در سیستم عصبی محیطی عملکردهای ایمنی دارند. آنها می‌توانند بقایای سلولی یا میلین آسیب دیده را به دنبال آسیب یا بیماری تشخیص دهند، فاگوسیتوز کنند (بلع کنند).

 آنها همچنین گیرنده‌های ایمنی مختلفی را بیان می‌کنند و در پاسخ‌های ایمنی در سیستم عصبی محیطی شرکت می‌کنند.

 حمایت تروفیک: سلول‌های شوان عوامل تغذیه‌ای ترشح می‌کنند که از بقا و رشد نورون‌ها حمایت می‌کند. این عوامل می‌توانند بقای نورون‌ها را افزایش دهند، عملکرد سیناپسی را تنظیم کنند و به حفظ اتصال عصبی کمک کنند.

 سلول‌های شوان برای عملکرد صحیح سیستم عصبی محیطی بسیار مهم هستند. 

میلین کردن آکسون‌ها، عملکردهای پشتیبانی، مشارکت در بازسازی آکسون و قابلیت‌های ایمنی، همگی به سلامت کلی و حفظ سیستم عصبی محیطی کمک می‌کنند.

سلول‌های گلیا
  • سلول‌های ماهواره‌ای

سلول‌های ماهواره‌ای نوعی از سلول‌های بنیادی هستند که در بافت ماهیچه‌های اسکلتی یافت می‌شوند.

همچنین نقش مهمی در نگهداری، ترمیم و بازسازی فیبر عضلانی ایفا می‌کنند.

آنها سلول‌های تک هسته‌ای هستند که بین غشای پایه و غشای پلاسمایی فیبر عضلانی “گوه می‌شوند.

سلول‌های ماهواره‌ای به عنوان سلول‌های بنیادی عمل می‌کنند و مسئول رشد و توسعه بیشتر عضلات اسکلتی هستند

پس از آسیب، سلول‌های ماهواره‌ای از طریق نشانه‌های سیگنالی مختلف فعال می‌شوند تا برای نیازهای پیش‌بینی‌شده بازسازی آماده شوند.

سیتوکین‌های التهابی نیز برای ارائه نشانه‌های کموتاکسی برای لکوسیت‌ها (مانند ماکروفاژها) مورد نیاز برای پاک‌سازی زباله‌ها و حذف زباله‌های سمی آزاد می‌شوند.

حفظ حوضچه سلول‌های ماهواره‌ای برای حفظ پتانسیل بازسازی حیاتی است.

 همچنین سرنخ‌هایی را برای سلول‌های ماهواره‌ای برای بازگشت به حالت سکون پس از تکمیل بازسازی فراهم می‌کند.

اکتشافات اخیر نشان می‌دهد که سلول‌های ماهواره‌ای دارای درجه بالایی از ناهمگونی جمعیت هستند.

انتخاب سرنوشت سلولی آنها در طول فرایند بازسازی توسط مکانیسم‌های درونی و بیرونی تعیین می‌شود.

نشانه‌های بیرونی عمدتاً از ارتباط با انواع متعدد سلول‌های استرومایی متمایز در جایگاه خود می‌آیند و یک ریز محیط تعاملی پویا ایجاد می‌کنند.

سلول‌های ماهواره‌ای می‌توانند دوباره وارد چرخه سلولی شوند تا پس از فعال‌سازی، تکثیر شوند و به مایو بلاست تمایز یابند.

آنها می‌توانند برای تقویت فیبرهای عضلانی موجود و ایجاد فیبرهای جدید متمایز و ترکیب شوند

سلول‌های ماهواره تعدادی نشانگر ژنتیکی متمایز از جمله PAX7 و PAX3 را بیان می‌کنند.

به طور کلی سلول‌های گلیال هستند. سلول‌های گلیال یک سیستم حمایتی حیاتی برای نورون‌های سیستم عصبی تشکیل می‌دهند که نقش‌های مختلفی در حفظ سلامت، ساختار و عملکرد مغز و نخاع ایفا می‌کنند.